شرمندگی و مردانگی ...

ساخت وبلاگ

دلتنگ توئمو دیدار تو درمان من است
بی رنگ رخت زمانه زندان من است

بر من در وصل بسته میدارد دوست
دل را بعنا شکسته میدارد دوست

زین پس من و دلشکستگی بر در او
چون دوست دل شکسته میدارد دوست


«شهرام ناظری - یادگار دوست»
شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 87 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 18:34

پـشـت دیــــــــوار هـمـــین کــــــوچــه بـــه دارم بــزنـیـــدمــــــن کـــــــه رفـتــــم بنشـینـید و ... هـــــوارم بــزنـیــــدبـــــاد هـــــم آگـهـــی مـــــــرگ مـــــرا خـــواهـــد بـــــــــ شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 94 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 18:34

در شهر عشق رسم وفا نیست، بگذریمیارای گفتن گله‌ها نیست، بگذریم دردیست در دلم که دوایش نگاه توستدردا که درد هست و دوا نیست، بگذریم گفتی رقیب با من تنها مگر کجاست؟گفتم رقیب با تو کجا نیست؟ بگذریم... اب شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 138 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 18:34

فردی چند گردو به بهلول داد و گفت:
بشکن و بخور و برای من دعا کن.
بهلول گردوها را شکست و خورد اما دعا نکرد...!

آن مرد گفت:
گردوها را می خوری نوش جان،
ولی من صدای دعای تو را نشنیدم...

بهلول گفت:
 مطمئن باش اگر در راه خدا داده‌ای، خدا خودش صدای شکستن گردوها را شنیده است!!

تو بندگی چو گدایان به شرط مزد مکن،
که خواجه خود روش بنده پروری داند!

برگرفته از: @jomelat_Nab

شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 94 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 18:34

دوران دانش‌آموزی یه مربی پرورشی داشتیم که بزرگوار اصلا اعتقادی به عفت کلام نداشت، نمیدونم الان اوضاع چجوریه ولی زمان ما ظاهرا شرح وظایف خاصی برای مربی پرورشی دیده نشده بود. به همین دلیل به نظر میومد ب شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 120 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 18:34

ﺷﺒی "ﺳﻠﻄﺎﻥ محمود" ﺍﺣﺴﺎﺱ ﺩﻟﺘﻨ می کرد ﻭ نمی توانست  ﺑﺨﻮﺍﺑﺪ؛ﺑﻪ ﺭییس ﻣﺤﺎﻓﻈﺎﻧﺶ ﻔﺖ : ﺑﺎ ﺑﺼﻮﺭﺕ ﻧﺎﺷﻨﺎﺱ ﺑﺮﻭﻥ ﺑﺮﻭﻢ ﻭ ﺍﺯ ﺣﺎﻝ ﻣﻠﺖﺧﺒﺮ ﺑﺮﻢ .ﺩﺭ ﻫﻨﺎﻡ ﺸﺖ ﻭ ﺬﺍﺭ ﻣﺸﺎﻫﺪﻩ ﺮﺩﻧﺪ ﻣﺮﺩ ﺭﻭ ﺯﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩﻩ ﻭﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯﻨﺎﺭﺵ ﺭﺩمی شوند ﻭ ﺍﻋ شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 123 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 18:34

مردی ثروتمند وارد رستورانی شد. نگاهی به این طرف و آن طرف انداخت و دید زنی سیاه ‌پوست در گوشه‌ای نشسته است. به سوی پیشخوان رفت و کیف پولش را در آورد و خطاب به گارسون فریاد زد، برای همه کسانی که اینجا ه شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 100 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 18:34

وضعمان خیلی اسف‌بار است باور می‌کنید؟بچه ‌ام در خانه بیکار است باور می‌کنید؟در تریبون آنچه می گویند مسئولین به هماکثرا از نوع لیچار است باور می‌کنید؟ اینکه جایی قحطی وفقر است جایی زلزلهشیخ گفته کار کف شرمندگی و مردانگی ......
ما را در سایت شرمندگی و مردانگی ... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6sinamoradic بازدید : 92 تاريخ : سه شنبه 31 ارديبهشت 1398 ساعت: 18:34